نوشته های یک زن

در اینجا میخوام خاطراتی از گذشته ام و کارهای روزانه زندگی اکنون را بگذارم .

نوشته های یک زن

در اینجا میخوام خاطراتی از گذشته ام و کارهای روزانه زندگی اکنون را بگذارم .

شنبه

ساعت 5 بیدار شدم . طبق روال صبحگاهی ام، اول شکر گزاری . نماز . نرمش خواندن کتاب (مغازه جادوی ) .

 همه روال صبحگاهی ام 15 دقیقه ای است .

کتاب مغازه جادویی را بعدا خلاصه نویسی کرده جملات مفید و زیبایش را خواهم نوشت .

لایو اقای کلانتری را گوش کردم ، در مورد خواندن بود من دیر رسیدم . هر روز لایو دارند ساعت 5.30 ، در لایو کتاب هم معرفی می کنه . 

ساعت 7 کمپ کتاب خوانی بود از طریق اسکای روم ( اقای کلانتری ) .

خیلی عالی بود . در مورد اینکه چگونه کتاب خوانی را شروع کنیم ،کتاب هم معرفی کردند که بخوانیم ،من نداشتم ولی سفارش دادم 125 هزار تومان شد . 

چند تا اسکرین شات گرفتم سعی می کنم در ایلوستریتور درست کنم و این جا هم بزارم .

نهار که داشتم . همسرم ساعت 3 آمد . من و پسرم نهارمان را خورده بودیم .

ساعت 6 طاها کلاس زبان داشت  ، او رفت و من مشغول نوشتن و خواندن کتابم شدم .

ساعت 8.35 آمد . بعد از شام سریال ترکی صداقت سیز راکه هرشب میدهد را دیدیم و من ساعت 11 خوابیدم .