نوشته های یک زن

در اینجا میخوام خاطراتی از گذشته ام و کارهای روزانه زندگی اکنون را بگذارم .

نوشته های یک زن

در اینجا میخوام خاطراتی از گذشته ام و کارهای روزانه زندگی اکنون را بگذارم .

خانه مادرم 1

من و پسرم صبح طبق قولی که به هم داداه بودیم ، بعد از صبحانه ساعت 9 شروع کردیم به جابجا کردن و تغییر دکوراسیون اتاق او سالن خانه مان .

کتابخانه را تغییر داد . کتاب هایی را که دیروز خریده بود در کتابخانه اش بترتیب شماره چید تا بفهمد که کدام شماره ها را کم دارد تا بتوانیم هفته های آینده آنها را بخریم .

;کتتاب های تام گیس تا شماره 12  باید کامل شود

خانه درختی  کامل تا این لحظه  

گنجینه علمی من 40 جلد که 5 جلد کم دارد

چرا وچگونه  80 جلد که 35 جلد کم است 

 

 

کتاخانه طاها که جدید خریدم البته یک کتابخانه دیگر هم دارد .


کتاب چرا و چگونه که 80 جلد است 





کتاب بنویس تا اتفاق بیفتد 

این کتاب را قراره که با هم بخوانیم و بنویسیم . خیلی عالیه 

سعی می کنیم تاپایان سال کامل کنیم 

زمان آنقدر تند و سریع گذشت که اصلا نفهمیدم همسرم کی آمد و به ما گفت حاضر شوید دیر میشود ساعت 1.25 دقیقه است .

ما سریع آماده شدیم تا به خانه مادرم برویم . 

خدایا شکر همسری مهربان دارم .


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد