عنوان کتاب: دختر گم شده
جز کتاب های برگزیده به انتخاب Publishers Weekly
از پرفروش ترین کتاب ها در ایران
نویسنده: آن ارسو
مترجم: نیوشا ایمانی
تعداد صفحات کتاب: 259 صفحه
زبان کتاب: فارسی
حجم فایل: 20.28 مگابایت
نوع فایل: PDF (RAR)
کتاب دختر گم شده، داستانی خیال پردازانه در مورد یافتن قدرت است، که نشان می دهد چگونه یک دختر می تواند با کمک دیگران به موفقیت برسد.
آن اورسو در کتاب حاضر، که در سال 2019 به چاپ رسیده، به قدری دقیق به توصیف شخصیتها میپردازد که با آنها احساس همذات پنداری عجیبی خواهید کرد. در صفحات کتاب نقل قولهایی وجود دارد که احساس میکنیم نویسنده آنها را مستقیما از سر ما بیرون کشیده است. نویسنده خلاق و تواناست، جهان را به شکل زیبایی میبیند و هنرش در رمان پیش رو نیز نمایان است.
آیریس و لارک دوقلوهای یکسان هستند. اگرچه ممکن است در ظاهر شبیه به هم به نظر بیایند، اما تفاوتهای زیادی دارند. با این حال آنها دو نیمه از یک کل هستند: یک جفت، یک تیم، یک روح در دو بدن. آیریس منطقی و عملگراست و همیشه پایهی دیوانهبازیهای لارک بوده و لارک پر از ایده، مخترع، رویاپرداز و مغز متفکر گروه دونفرهشان است. وقتی کلاس پنجم شروع میشود، این دو خواهر متوجه میشوند زمان آن رسیده که بیاموزند چگونه زندگی کنند. یک زندگی، بدون وابستگی افراطی به دیگری، بدون آن که یکی تماما بر دیگری تکیه کند.
آنها اولین بار است که در کلاسهای جداگانه حضور دارند. آیریس درمییابد که گویی اعتماد به نفس قبلی را ندارد. او ساکتتر است و اهل فرماندهی نیست. در دوستیابی مشکل دارد، درونگرا و باهوش است و انگار با نبود لارک صدایش را از دست داده است. در عین حال، لارک در مدرسه با چالشهای عجیبوغریبی روبهرو شده است: یک زورگوی درجه یک، معلمی که او را وحشتزده میکند و محیطی که برای خلاقیت او هیچ ارزشی قائل نیست.
در این میان اتفاق عجیبی رخ میدهد و چیزها شروع به غیب شدن میکنند. از چیزهای کوچک در خانه گرفته تا چیزهای بزرگ در اطراف شهر. در این حین، مغازهای اسرارآمیز باز میشود که به نظر میرسد هم پرسش و هم پاسخهای زیادی در آن نهفته باشد. همه چیز عجیبوغریب و معماییست. آیریس که این موضوع را فهمیده، تصمیم میگیرد تا راهی پیدا کند؛ راهی که امنیت خواهرش حفظ شود.
کتاب دختر گم شده داستانی دارد که نه فقط نوجوانان، بلکه همه میتوانند با آن ارتباط بگیرند. تغییر کردن برای همهی ما سخت است و کسی نیست که از کنترل شدن لذت ببرد. هر شخصی که تا به حال احساس تنهایی، گوشهگیری، رها شدن و یا گمگشتگی کرده است، در این کتاب چیزی مییابد که با آن ارتباط برقرار کند. میبایست این اثر را تحویل بزرگسالان داد و از آنها درخواست کرد برای درک کودکان و نوجوانان به مطالعهی آن بپردازند.
خب زندگی تا ماه سپتامبر که دمای هوا پایین آمد و برگها شروع کردند به قرمز و نارنجی و زردشدن، به همین منوال پیش رفت. آیریس دیگر بعد از باشگاه شگفت انگیز به شکارچیان گنج نرفت، چون نمی خواست دوباره دیر کند؛ با این وجود همیشه نگاه می کرد ببیند تابلو تغییر کرده یا نه. (که نکرده بود.) آلیس هرکسی که بود، آقای جورج گرین هنوز او را پیدا نکرده بود. درنتیجه، همیشه وقتی لارک از کلاس هنر با یک عالم حرف درمورد فضای منفی و پرسپکتیو و تئوری رنگ برمی گشت، آیریس خانه بود (حتی با وجود آنکه لارک دیگر هرگز کلیدش را گم نکرد) و هیچ داستانی نداشت تا تعریف کند.
نه پرسپکتیو داشت، نه تئوری رنگ؛ همه چیز همان طوری خاکستری و درهم مانده بود و هرجا که می رفت، نمی توانست از این حس که او یک آدم اشتباه در جایی اشتباه است، فرار کند. کلاسش هم از این قاعده مستثنی نبود. وقت به اشتراک گذاری، روال خاص خودش را داشت. لارک اگر بود، متوجه آن می شد؛ لارک با آن همراه می شد و چیزی به آن اضافه می کرد. آیریس فقط می نشست و گوش می کرد. خانم شنوبی مهربان بود: هر روز برایشان کتاب می خواند و در خوانش مستقل به آنها اجازه می داد هر کتابی را دوست دارند، انتخاب کنند.
به آنها تمرین های ریاضی و آزمایش های علمی جالب میداد و جوری راجع به تاریخ حرف می زد که انگار یک ماجراجویی است. اگر فرصتش را داشت، احتمالا از درست کردن اتاق خانه عروسکی و دسته بندی کردن هدیه های کلاغها خوشش می آمد. به بیان دیگر، آیریس اشتباهی داخل این کلاس بود. شاید آیریس اگر داخل کلاس آقای هانت بود، مشکلی نداشت. میانه اش با گزارش های شفاهی بد نبود، خوشش می آمد به دیگران بگوید چیزها چه جوری اند. مشکلی با تمرین های ریاضی نداشت، دست کم منظم بود. اما لارک با آنها مشکل داشت.
زمان دختر گم شده قصه ای زیبا و جاودان درباره غلبه عشق بر تاریکی در میان اسرار و خشم تغییر است. وقتی شما یک دوقلوی همسان دارید، داستانتان همیشه با شخص دیگری شروع میشود. داستان برای «آیریس»، با لارک شروع میشود. آیریس همیشه یک دوست پایه، توانا و منطقی برای لارک بوده و لارک مخترع، رؤیایی و پر از ایده بوده است. آنها از اولین لحظههای زندگی مشترکشان در دنیا، هیچوقت یکدیگر را ترک نکردهاند. همۀ اطرافیانشان هم به چیزی که دو خواهر از قبل میدانستند، پی بردهاند:
وقتی آنها با هم هستند نتیجههای بهتری میگیرند. وقتی قرار است آنها وارد کلاس پنجم شوند. تصمیم گرفته میشود که هرکدام به یک کلاس فرستاده شوند. چیزی در هردو آنها شکسته میشود. آیریس اعتماد به نفس سابق را ندارد؛ لارک وقتی در مدرسه با چالشهایی روبهرو میشود، خودش را میبازد و درعینحال، اتفاق عجیبی در شهر اطراف آنها رخ میدهد، چیزهای بزرگ و کوچک بدون هیچ اثری از بین میروند. وقتی آیریس شروع به فهمیدن این موضوع میکند که هرچیزی را میتوان در یک چشم برهمزدن از دست داد, تصمیم میگیرد راهی برای حفظ امنیت خواهرش پیدا کند…
کتاب دختر گم شده داستانی پرشور و پیچیده دارد.