امروزصبح تصمیم گرفتم نوعی خانه تکانی البته در مورد کاغذ پاره و دفتر های جمع شده در کشو های کتابخانه قدیمی ام انجام بدهم . کلی مطالب جالب ، از شکر گذاری گرفته تا چند دفتر خاطره از پدرم پیدا کردم . عالی بود .
بهترین کاری که به ذهنم رسید این بود تا جای که امکان دارد آنها را در وبلاگم بگذارم . شاید که نکته ای مفید در انها وجد داشته باشه تا دیگران هم بتوانند استفاده کنند .
عنوان کتاب: دختر گم شده
جز کتاب های برگزیده به انتخاب Publishers Weekly
از پرفروش ترین کتاب ها در ایران
نویسنده: آن ارسو
مترجم: نیوشا ایمانی
تعداد صفحات کتاب: 259 صفحه
زبان کتاب: فارسی
حجم فایل: 20.28 مگابایت
نوع فایل: PDF (RAR)
ادامه مطلب ...
در بلند مدت، نوشتن شبیه دوی ماراتون است و درست همانطور که دونده پس از یکی دو روز ندویدن، افسرده میشود، نویسندۀ فعال هم دلش برای نویسندگی تنگ میشود. مقدار معینی نوشتن، مثل مقدار معینی دویدن است و ورزشکارِ هنری را شاد و متناسب نگه میدارد.
از خودتان قدم بیرون گذارید و به وجود دیگری پا بگذارید. وقتی نوشتهٔ یک نویسندهٔ دیگر را دوست دارید به این معنا است که تواناییها و استعدادهای او در شما بیدار شده است. این تنها شما را بزرگتر میکند نه اینکه تبدیلتان کند به یک میرزابنویس مقلد.
واژهها به ما قدرت میبخشند. وقتی کودکی نوپاییم، ابتدا با دست چیزها را میقاپیم و بعد با کلمات. هر کلمهای که یاد میگیریم غنیمتی است، تکهای طلاست که ما را غنیتر میکند.
مقاومت مغز یعنی هر کاری را حاضر باشیم انجام دهیم، اما کاری را که باید انجام بدهیم به بعد موکول کنیم و یا از انجام آن سر باز بزنیم. نویسندهای را در نظر بگیرید که هر هفته باید ۵ مقاله بنویسد و در پایان هفته حتی ۳ مورد را هم کامل نکرده است. فروشندهای که قرار بوده ۳۰ ویزیت در طول هفته برای محصولش داشته باشد؛ اما در پایان هفته به این عدد نرسیده است. طراحی که قرار بوده تا پایان همین هفته طرحی را کامل کند و روز چهارشنبه همچنان در نقطه شروع ماجرا قرار دارد.
مهمترین بخش نوشتن شروع جمله است. مقاومت و اصلاح را رها کنید. سعی کنید به خواننده همان چیزی را منتقل کنید که میخواهید بگویید.
خیلی از اوقات به سرم میزد برای یکی از این بزرگان، نامهای بنویسم. آن روزها همهشان زنده بودند و من در کودکیام با روزهای بزرگی و شهرت آنها، معاصر و محشور بودم. دلم میخواست برایشان نامه بنویسم و بپرسم راه و رسم نویسندهای بزرگ شدن مثل ایشان چیست؟ اما هرگز جرئت نکردم چنین کنم، درست بهلحاظ همان بدبینی، خودانکاری و خودممنوعی.
اگر صد کودک گرسنه باشند و فقط یکی را میتوانی سیر کنی یکی را سیر کن. نگران نود و نه کودکی که نمیتوانی سیر کنی نباش. اگر نگران آنها هم باشی هیچکاری نمیتوانی بکنی. اینکار را هم همین امروز بکن و الا فردا همین کودک هم میمیرد.
از مشقهای دبستانی تا پایاننامههای دانشگاهی، از یادداشت کارها و خریدهای روزانه تا دفترهای خاطرات، از پیامکهای شخصی تا ایمیلهای اداری، هر روز را با نوشتن آغاز و با نوشتن تمام میکنیم.
مارک توین - نویسندهی معاصر آمریکایی میگوید:
راز پیشرفت کردن در شروع کردن است!
برای خوب نوشتن به چه چیزهایی نیاز دارید؟ مطمئناً به لوازمی مانند رایانه، قلم و کاغذ؛ اما برای اینکه به بهترین شکل بنویسید به زمان الهام، نگرش مثبت و امید به موفقیت هم احتیاج دارید. طبق تجارب بسیاری از نویسندگان، محیط و تجهیزاتی که با شخصیت و سبک کار نویسنده هماهنگ باشد موجب میشود تا احتمالاً وی صفحۀ خالی پیش رویش را نهایتاً با محتوایی قابلقبول پر کند. درواقع ممکن است محیط ایدئال بهطور خودکار قوۀ نگارشتان را به جنبوجوش وادارد.
احساسات «ممنوعه» شما میتوانند، انگیزۀ نوشتههای شما باشند، مانند نمایشنامهنویس بزرگ آمریکا، یوجین اونیل، که زندگیاش را با خشم پدری گذرانده بود که مدتها قبل فوت کرده بود؛ مانند نویسنده بزرگ آمریکا، ارنست همینگوی، که همه زندگیاش از مادرش عصبانی بود.
به وقت نوشتن، میانبری در کار نیست. نمیتوان دو کلاس، یکی کرد! باید میلیمتر به میلیمتر آموخت و پیش رفت. باید با دیگران جهان، آشنا شد. باید از بزرگان و زیباییآفرینان «نوشتن» را آموخت.
در خیابانهای ناآشنا قدم بزنید، به تماشای نمایشگاهها بروید، یکی دو بار در هفته در یکی از بخشهای ناآشنای شهرتان به سینما بروید تا نگرشی تازه را تجربه کنید. اگر واقعاً بخواهید بنویسید، چنین تمرینات آسان و کوچکی میتوانند کمک کنند.
آموختن، آموختن و آموختن نهتنها روزبهروز به نویسندگی شما انسجام و قدرت بیشتری میبخشد بلکه احساس زنده بودن و شادابی را همیشه زنده نگه میدارد.
به جای اینکه به خود بگویید «باید کاملترین کار را انجام دهم اما نمیدانم چگونه؟» بگویید «روی کاغذ فقط حرف میزنم. هر چه بیشتر حرف میزنم شانس بیشتری برای تسلط و بهتر گفتن خواهم داشت».
با نوشتن اسکلتِ اتفاقی که در فیلم افتاده آن را به قصه تبدیل کنید. بعد به عناصر قصه نگاه کنید و تصمیم بگیرید که آیا این عناصر میتوانند به عنوان یک قصۀ آموزشی کاربرد داشته باشند یا نه.