نهار خانه مادرم خیلی عالی بود .
مادرم یک سفره رنگین برای ما چیده بود .
سالاد - برنج و خورش آلومسما که خیلی دوت داشتم . ماست - دوغ .
مادرم امسال دهمین سالی است که تنهایی زندگی می کند . پدرم سال اسفند 1390 فوت کرد
نهار را دور هم خوردیم . البته جای خواهر و برادرم خالی .
آنها در خارج از کشور زندگی میکنند . خواهرم شارلوت آمریکا و برادرم ملبورن استرالیا .
فقط من ایران هستم . میدانم کهروزی پسرم با درس خواندن خودش به یک کشورخارج از ایران خواهد رفت . من سوئد و کانائا را ترجیح میدهم .
بعد از نهار برای استراحت دورمیز سالن و روی مبل ها نستیم . مادرم برایمان میوه وشیرینی - ژله و بستنی آورد . نسکافه و شکلات هم برای همسر و پسرم درست کرد . . عالی بود .
فیلم سینمایی دیدند و من هم نوشتم و کمی پشت لب تابم کار کردم .
ساعت 5.45 دقیقه پسر و همسرم رفتند پیش خواهرهای همسرم که 4 فرد مجرد بالای 50 تا 62 سال هستند .
ساعت 7 آنها رفتند دنبال اقا سید که ماهواره خانه خودمان را راه اندازی کنند . او یک تعمیرکار ماهواره است .
من و مادرم کلی با هم صحبت کردیم .
مادرم در مورد طرح های من نظر می داد.
من طراح هستم با نرم افزار ایلو ستریتور کار می کنم .
امروز 3 تا طرح شکل قلب و گل درست کردم .
من در چند سایت غروشگاهی کار می کنم .
مادرم می گفت که رنگ هایشان را سبز و ابی هم بکنم قشنگ می شود .
خواهرم از آمریکا زنگ زد . ساعت آنها 8.30 ساعت با ما فرق دارد عقب تر است . انجا ظهر بود و او نهار مهمان داشت.
خواهر زاده من نیکا برای بار دوم کرونا گرفته بود .
خواهرم برای نهار 14 نفر مهممان داشت .
نهار غذای ایرانی اصیل درست کرده بود .
باقالی پلو با گوشت دنده گوسفند ، آلو مسما ، میرزا قاسمی ، فسنجان درست کرده بود .
دسر هم باقلوا و تراماسون و یک نوع کیک درست کرد.
در آنجا آنها خیلی خوشحال هستند و زمان تفریح زیادی دارند.
البته من زیاد صحبت نکردم و مشغول نوشتن بودم . باید طبق برنامه ام و سفارش کاری ام یک طرح برای کاغذ کادو شخصی درست و تا شب تحویل می دادم .
پسر و همسرم ساعت 9.30 امدند و یک شام مختصر خوردیم .
بعد از شام آماده شدم که به خانه خودمان برویم ، مادرم نهار فردا را به من دادخیلی عالی شد .
چون روز شنبه صبح کمپ کتابخوانی با آقای شاهین کلانتری داشتم .
خیلی خوشحال شدم و از او تشکر کردم .
15 دقیقه ای به خانه رسیدیم که من لب تاب را وصل و نوشتن را شروع کردم.
فعلا تا فردا .