نوشته های یک زن

در اینجا میخوام خاطراتی از گذشته ام و کارهای روزانه زندگی اکنون را بگذارم .

نوشته های یک زن

در اینجا میخوام خاطراتی از گذشته ام و کارهای روزانه زندگی اکنون را بگذارم .

خانه مادرم 1

من و پسرم صبح طبق قولی که به هم داداه بودیم ، بعد از صبحانه ساعت 9 شروع کردیم به جابجا کردن و تغییر دکوراسیون اتاق او سالن خانه مان .

کتابخانه را تغییر داد . کتاب هایی را که دیروز خریده بود در کتابخانه اش بترتیب شماره چید تا بفهمد که کدام شماره ها را کم دارد تا بتوانیم هفته های آینده آنها را بخریم .

;کتتاب های تام گیس تا شماره 12  باید کامل شود

خانه درختی  کامل تا این لحظه  

گنجینه علمی من 40 جلد که 5 جلد کم دارد

چرا وچگونه  80 جلد که 35 جلد کم است 

 

ادامه مطلب ...

پنجشنبه فوق العاده قسمت دوم

بعد از توضیحی که در قسمت اول دادم بگم که من و پسرم  بعداز ظهر بعد از دیدن سریال  یاغی (ایرانی ) و رویای شیرین جوانی (هندی ) ساعت 7 همراه همسرم به انتشارت چشمه  رفتیم . 

من 3 کتاب جدید خریدم و پسرم برای اولین با کارت پولی خودش خرید کرد . حدود 20 جلد کتاب خرید . جمع کتاب هایمان 480 هزار تومان شد .کتاب های پسرم یکسری کتاب علمی بود بود که80 جلد است و پسرم داره تکمیلش می کنه . 

قراره با هم تک تک کتاب ها رو بخونیم .

بیندیشید و ثروتمند شوید اثر ناپلئون هیل 

بنویسید تا اتفاق بیفتد اثر هنریت کلاوسر 

مغازه جادویی

این ها خرید من بودند 

هر کدام را که می خوانم جملات زیبایش را در اینجا خواهم گذاشت .

من  در کمپ کتاب خوانی اقای شاهین کلانتری شرکت کردم که به مدت دو هفته از شنبه 12شهریور ما است .

من از قبل چند تا وبلاگ داشتم که رمز های آنها را گم کردم  .

 این را جدیددرست کردم تا هروز احساسات و کار های مفید و آموزش هایم را در آن بنویسم. 

من و پسرم تصمیم گرفتیم با هم از امروز شروع کنیم به خواندن کتاب باهم و در کنار هم بودن و نوشتن کارهای روز مره خودمان .

من سعی میکنم از زندگی گذشته خودم هم بنویسم  چون می خوام زندگی نامه ام را تا 55 سالگی به صورت کتاب در یباورم . 

من چند سالی خبرنگار بودم . خواهم نوشت .



پنجشنبه فوق العاده قسمت 1

من فتانه لایقی 50 ساله هستم و یک پسر 15 دارم .

تحصیلات من لیسانس حسابداری - فوق دیپلم کامپیوتر و فوق دیپلم تغذیه است .از سالهای 1370 یه کامپیوتر داشتم ،که کیس و منیتور بزرگ داشت . از همان زمان من شروع کردم به یاد گیری نرم افزار های کامپیوتری و نوشتن . درس می خواندم . علاقه خیلی زیادی به کتاب داشتم . اغلب پول هایم را کتاب میخریدم . از هر موضوعی که خوششم می آمد . 

اغلب کتاب ها ترجمه ذبیح الله منصوری و ترجمه های گیتی خوشدل را داشتم .

شعر می نوشتم . سال 1373 سال دوم حسابداری بودم که ازدواج کردم ولی به دلیل تفاوت سنی زیاد 15 سال و مشکلات فرهنگی که با همسرم داشتم نتوانستم بیشتر از 2سال و ده روز زندگی کنم و جدا شدم . 

به دلیل اینکه دانشجو بودم بچه دار نشدم . 

بعدا توضیحات بیشتری در مورد زندگی ام خواهم گفت .

سال 1385 ازدواج مجدد کردم با مردی مهربان و دلسوز کارش برق کاری بود . تفاوت سن ما 10 سال بود . 

سال 1386 در آبان ماه فرزند پسری به دنیا اوردم .

حالا میخوام هر روز از زندگی روز مره خودم با خانواده کوچکم بنویسم . از خواندن کتاب و درس خواندن با پسرم و کارهایی که با او انجام می دم .

از گذشته هم خواهم گفت . البته سعی می کنم روزی دو پست بگذارم .